نوشته شده توسط : حامد
 
 


:: بازدید از این مطلب : 751
|
امتیاز مطلب : 25
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
تاریخ انتشار : | نظرات ()
نوشته شده توسط : حامد

امروز دیدمت اما از عشق درون قلبم لحظه ای دم نزدم . چشمانم خواهان دیدنت

 

بودند اما افسوس چشمانم دیگر نوری نداشت . لبانم می خواستند اسمت را فریاد

بزنند اما افسوس به جرم عاشقی مهر خاموشی بر لبانم زده بودند . دیگر از دریای

چشمانم اشکی سرازیر نمی شود ، دیر زمانی است کبوتر دیدگانم از صحن چشمانم

به سوی ابدیت پر کشیده اند . اینک دیگر نه اشکی دارم و نه نوری در چشمانم که

ارزانی وجودت کنم ، پس چشم دلم را پذیرا باش . 

 

به تقاص چه گناهي بايد اينجوري بسوزم واسه ي يه اشتباهي چه اومد به حال و

روزم مگه من چه كرده بودم كه چنين شكسته قلبم اه از اين خيال چشمات كه منو

گرفته از من رسم اين دوره زمونه شده عاشق كشي اما بيچاره عاشق خسته كه شده

تارك دنيا حالا باز حرفاي مردم ميشينه توي خيالم كي ميشه دل بسوزوني تو براي

حال زارم هميشه تو رو تو خوابها توي رويا ها مي بينم براي يه لحظه ي ناب تو ي

آغوشت مي شينم ولي اين فقط يه خوابه منم و يه دل خسته به خدا كه چشم به راهتم

پشت اين دراي بسته



:: بازدید از این مطلب : 458
|
امتیاز مطلب : 30
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
تاریخ انتشار : | نظرات ()
نوشته شده توسط : حامد

بی وفــا عشق من ..بخدا اشک  من



:: بازدید از این مطلب : 470
|
امتیاز مطلب : 21
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : | نظرات ()
نوشته شده توسط : حامد

 

 
 

 

از تو گذشتــن سخـته .. باتو نبـودن درده واسه من..

 

زنده بودنم  مرگـه بدون توو عشـقت ...واسه من..

 

وجود من مال تو ...قلب تو هم مـال من عزیزمم..

 

رفـتن تو مرگ منه.. دسـتای تو تو دسـتمه

 

نگو که باید جداشیـم ..نبود تو نبـودمه

 

بدون تو کم میارم.. تا پـای جون دوسـتت دارم

 

اگه تو از من جداشی ..امـید موندن ندارم

 

واسه  با تو بودن ..زندگـی مو باخـتم

 

یه کلبه ای از عشـق.. واسه ی تو ساخـتم من

 

عاشق تو بودم.. عاشق تو هستم     

 

درای دلمو.. رو به همه بستم ..  من..!

 

 

 



:: بازدید از این مطلب : 465
|
امتیاز مطلب : 22
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : | نظرات ()
نوشته شده توسط : حامد

بزن

امشب

چه خوش مي زني باران

هرگز نبودم با او

زيراين ساز هماهنگ

بزن …

شايد او

ترانه اي عاشقانه مي خواند

با ساز تو

بزن باران

شايد قلب او

به تپشي دوباره افتد

و مرا

در زير اين باران بيابد         



:: بازدید از این مطلب : 474
|
امتیاز مطلب : 21
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : | نظرات ()